سریال پاندروسا دوبله کامل با کیفیت عالی

خرید سریال پاندروسا دوبله

در 3 دی وی دی کامل 10 قسمت با کیفیت عالی

سریال پاندروسا

تعداد حلقه ها : 3 دي وي دي

ارائه شده در نسخه خانگي

درجه کيفيت : عالی

زبان فیلم : دوبله فارسی

تعداد قسمت ها : 10 قسمت

پخش شده از شبکه دو سیما

اين سريال پيرامون زندگي بن كارت رايت است كه به همراه خانواده اش در شهر كوچكي به نام ايگن استيشن زندگي مي كنند و در هر قسمت اتفاقات تازه اي براي آنان به وقوع مي پيوندد…

سال توليد : 2001

پاندروسا دنباله اي است براي مجموعه وسترن كلاسيك بونانزا كه ماجراي خانواده مزرعه داري به نام كرت رايس را بازگو مي كند؛ با اين تفاوت كه ماجراي پاندروسا ۱۰ سال قبل از ماجراي بونانزا رخ مي دهد.
بن پدري است جدي و سختگير و در عين حال دوست داشتني كه به تنهايي از سه پسر جوانش مراقبت و به كارهاي مزرعه رسيدگي مي كند. مردي است باهوش و حلال مشكلات خانواده كه بين روياي بازگشت به كالج و وفاداري به خانواده گير افتاده است. او سه بار ازدواج كرده و هر سه بار همسرانش را از دست داده و از هر كدام يك پسر دارد. ادم پسر درونگرا و خوش فكر بن از همسر اولش اليزابت است، هاس پسري تنومند و مهربان از همسر دومش اينگر، و جو كوچيكه پسر عجول از همسر سوم بن، ماريا است؛ پسري عاطفي با روحيه مستقل كه به تازگي مادرش را از دست داده و حاصل اين ضربه رفتارهاي عجيب و غريب اوست. از اين رو همه در مورد او گوش به زنگ هستند.
پاندروسا مجموعه اي است شبيه به وسترن هاي كلاسيك و بزرگ دهه ۱۹۶۰ و درست مثل بونانزا برخي قسمت هايش كمدي، برخي ماجراجويانه و بعضي قسمت هايش ملودرام است. نقطه مشترك همه قسمت هاي مجموعه هم پيام دلگرم كننده و شوق انگيزي است كه در هر كدام به چشم مي خورد. پاندروسا همزمان سختي زندگي در غرب قديم را نشان مي دهد كه ساكنينش براي بقا ناچار بودند به يكديگر و به كارشان تكيه كنند. اين مجموعه نمايي واقع گرايانه و احساساتي از پيشينيان اين نسل به تصوير مي كشد؛ كساني كه به استقبال خطر رفتند و سرزمين فرصت را در آغوش كشيدند.
پاندروسا در ويكتورياي استراليا فيلمبرداري شده اما قرار است منطقه بياباني نوادا را تداعي كند. چند بازيگر اصلي از جمله دنيل هيوكلي و برد دوريف آمريكايي اند و اكثر نقش هاي مكمل را بازيگران استراليايي بازي مي كنند. البته حتي بعضي از همين بازيگران استراليايي نيز براي مخاطبين آمريكايي آشنا هستند؛ از جمله مارك لي كه در يكي از قسمت هاي مجموعه در نقش مهم لوييس فيتزجرالد ظاهر مي شود. او پيشتر همراه با مل گيبسون در گالي پولي، فيلم كلاسيك پيتر وير درباره جنگ جهاني اول، بازي كرده است.
بونانزا نخستين مجموعه تلويزيوني وسترن بود كه به صورت تمام رنگي ساخته شد و پس از مجموعه گان اسموك موفق ترين و طولاني ترين وسترن تلويزيون آمريكا به شمار مي رود. بونانزا طي سال هاي ۱۹۵۹ تا ۱۹۷۳ به مدت ۱۴ فصل از شبكه ان بي سي پخش مي شد و در دهه ۶۰ هميشه در نظرسنجي ها جزء محبوب ترين سريال هاي تلويزيوني انتخاب مي شد. اين محبوبيت باعث شد كه آن را به ۱۲ زبان دنيا ترجمه و براي پخش مجموعه آماده كنند. بر اساس آمار گزارش شده رقم تماشاگران آن از مرز ۲۸۰ ميليون نفر هم گذشته است. در واقع ساخته شدن پاندروسا حاصل موفقيتي بود كه شبكه كابلي تي وي پكس از پخش مجدد بونانزا حاصل كرده بود. هم پاندروسا و هم بونانزا تفاوت جدي ديگري نيز با آثار متداول وسترن دارند كه آن تفاوت در استفاده از خشونت و درگيري و اسلحه است. در اين دو مجموعه مشكلات از طريق گفت وگوي ميان شخصيت ها حل مي شوند؛ مشكلاتي از قبيل تبعيض نژادي، راي دادن، مذهب و... به علاوه بونانزا نخستين برنامه اي بود كه به طور كلي مزرعه (و در اينجا مزرعه هزار هكتاري پاندروسا) را به عنوان يك عنصر مهم روايي وارد ماجرا كرد و به قول تهيه كننده هاي آن تكه اي زمين سمبلي است از تغيير يك زندگي كولي وار و آواره به سكون و مالكيت و آرامش.
يكي از تفاوت هايي كه بين پاندروسا و مجموعه قبلي اش بونانزا به چشم مي خورد فضاي واقعي در پاندروسا و فضاي استوديويي در بونانزا است كه اين مسئله باورپذيري اين مجموعه را چند برابر كرده است. بخاري كه از دهان بازيگران در روزهاي سرد خارج مي شود و خيابان هاي گلي شهر پس از باران بيننده را بيشتر از شرايط ثابت و تغييرناپذير بونانزا با خود همراه مي كند. شايد اگر به خاطر وقايع فاجعه انگيز
۷۳- ۱۹۷۲ نبود مجموعه بونانزا هيچ وقت تمام نمي شد. اين وقايع ناگوار يكي تصميم ان بي سي در جابه جايي زمان پخش برنامه از يكشنبه شب به سه شنبه شب و ديگري مرگ دان بلاكر بازيگر هميشگي نقش هاس است. پس از اين دو واقعه بود كه سريال با كاهش شديد مخاطب مواجه شد و در نتيجه روز ۱۶ ژانويه ۱۹۷۳ پخش آن ناگهان به اتمام رسيد.
پس از اين ماجرا تلاش هاي زيادي براي احياي آن صورت گرفت كه مهمترين آن فيلم هاي سه گانه اي است كه در سال هاي ۱۹۸۸ ، ۱۹۹۳ و ۱۹۹۵ براي تلويزيون ساخته شد. دو فيلم آخر پس از مرگ لورن گرين (به نقش بن) و مايكل لندن (به نقش جوكوچيكه) ساخته شدند. و پس از اينها بود كه در سال ۲۰۰۱ توليد سريال پاندروسا آغاز شد.
• كنفرانس مطبوعاتي عوامل پاندروسا
پاندروسا در سال ۲۰۰۲ نامزد دو جايزه شد؛ يكي جايزه بهترين فيلمنامه تلويزيوني آلما براي ريك ناجرا و ديگري جايزه بهترين بازيگر جوان نقش مكمل براي جرد دپريس در رقابت هنرمندان جوان. كنفرانس زير به همين مناسبت برگزار شده است.
•دنيل هيوكلي (بن)
•قبل از هر چيز بيشتر خودت را معرفي كن.
متولد نيوجرسي هستم. در كالج وينسنت در پنسيلوانيا و در رشته هنرهاي نمايشي درس خواندم. همان موقع ها بازيگري را در تلويزيون تجربه كردم ولي كارم به اين حوزه محدود نماند و مدتي بعد بود كه ديدم دارم در تئاتر و سينما هم بازي مي كنم!


•نخستين كار مهمت را يادت هست؟
در تلويزيون بود كه به شهرت رسيدم. در نقشي به اسم رايان در سريال اميد رايان كه از اي بي اس پخش مي شد.
•در سريال داستان شيكاگو هم نقش محبوبي داشتي؟
بله، سال هاي روشن و خوبي بود. داستان شيكاگو را بازي كردم بعد كلي مجموعه پربيننده ديگر : با دورا ازدواج كرده ام، نوح دوم، پنج ساعت نااميد كننده و كسي كه از برادرم مراقبت مي كند.
•انگار سينما را به اندازه تلويزيون دوست نداري؟
خب شايد براي سينما ساخته نشده ام. ولي از كجا به اين عقيده رسيدي؟
•كارنامه سينمايي ات خيلي پراثر نيست؛ چيز زيادي يادم نمي آيد غير از كوجو، چهره دوم، به خاطر عشق و نظم و قانون : امپراتور. فيلم مهم ديگري هست؟
همين نظم و قانون دو قسمت ديگر هم دارد كه در جفتش بازي كرده ام يكي در ۱۹۹۵و بعدي در ۲۰۰۱.
•با توجه به سن و سالت بايد زمان پخش بونانزا نوجوان بوده باشي. تو هم از طرفداران اين سريال بودي؟
آن موقع تقريباً ۱۱-۱۰ ساله بودم و ۵سالي مي شد كه اين سريال را به طور مرتب تماشا مي كردم. جذابيت اين سريال وسترن مرا شيفته كرده بود. درست يادم است با اعضاي خانواده مي نشستيم و با حيرت به صفحه تلويزيون زل مي زديم. در مدرسه هميشه حرف از چهار مرد بونانزايي بود. آن موقع تازه تلويزيون رنگي آمده بود و بچه هايي كه در خانه تلويزيون رنگي داشتند حسابي پز مي دادند و مرا كلافه مي كردند. هيچ وقت تصور نمي كردم روزي دنباله اي بر اين مجموعه محبوب ساخته شود و من در آن بازي كنم. آن هم در نقش پدر خانواده يعني آن موقع اصلاً فكر نمي كردم روزي اين قدر بزرگ شوم كه بتوانم يك پدر باشم. در كودكي و حتي نوجواني دنيا آن قدر بزرگ است و دور كه هيچ گاه خودت را در كسوت آرزوهايت تجسم نمي كني.
•لابد علاقه ات به بونانزا باعث شد چشم بسته بازي در پاندروسا را بپذيري.
موقع بستن قرارداد كه چشم هايم كاملاً باز بود!
گذشته از شوخي بايد بگويم بله. دوست داشتم با بازي در پاندروسا به دنياي عجيب و غريب نوجواني بازگردم. حضور در خانواده اي كه سال ها شاهد زندگي شان روي صفحه تلويزيون بوده ام مرا به عمق خاطرات آن دوران مي برد.
•كدام شخصيت سريال را بيشتر دوست داري؟
بچه كه بودم با جوكوچيكه همذات پنداري مي كردم و شايد بي شباهت هم به او نبودم. هنوز هم او را دوست دارم و تحسينش مي كنم.
•استراليا چطور بود؟
خوب و سخت. آرزو مي كردم براي كار ديگري به آنجا رفته بودم كه قطعاً آن موقع با خيال راحت از استراليا تعريف مي كردم. اما خانواده ام در آمريكا بودند و اين دوري آزاردهنده بود فيلمبرداري هم كه شب و روز نمي شناخت و اينها باعث شد ديگر جايي براي «استراليا» نماند.
•ميانگين فيلمبرداري هر قسمت از اين ۲۰ قسمت چقدر طول مي كشيد؟
قرارهايي داشتيم اما در عمل ميانگيني وجود نداشت. يادم هست فيلمبرداري بعضي قسمت ها دو سه روزه تمام مي شد. گاهي هم كار يك قسمت به شكل غيرقابل تصوري طولاني مي شد. يكي از مسائلي كه گه گاه به طولاني شدن كار مي انجاميد تغيير دكور يا لوكيشن بود. دكورهاي اصلي دو ماه قبل از فيلمبرداري مستقر و تكميل شده بود اما سر كار صاحب يكي از لوكيشن هاي اصلي توافقش را زير پا گذاشت و گروه ناچار شد بعد از تغيير لوكيشن، كلبه اصلي را از نو بسازد.
•درو پاول (اريك هاس)
•زمان بازي در سريال چند سال از نقشت بزرگتر بودي؟
حدود شش، هفت سال. متولد ۱۹۷۶ هستم.
•رشته تحصيلي ات كه بازيگري نبود؟
نه. در گرين كسل رشته ادبيات انگليسي خواندم.
•چطور وارد اين حوزه شدي؟
از كودكي به بازيگري و خوانندگي علاقه داشتم. در ۱۹۸۷ در يك نمايش مدرسه اي به اسم رقص بهاره حيوان بازي كردم. طي دوران دبيرستان هم در چند نمايش موزيكال از جمله گربه روي شيرواني داغ بازي كردم و همزمان عضو چندين گروه كر بودم.
•پس هنر سرگرمي اصلي ات بوده؟
هنر و ورزش.
•چه جالب، دو پادشاهي كه معمولاً در يك اقليم نمي گنجند! حالا چه نوع ورزشي دوست داشتي؟
بيش از همه گلف و تنيس.
•بهترين خاطره ات چيست از بازي در پاندروسا؟
حضور در طبيعت بكر استراليا خودش بهترين خاطره بود. كشوري كه هر دو خواسته انسان يعني تمدن و تكنولوژي را در كنار طبيعت وحشي فراهم مي كند. هر وقت محتاج مظاهر تمدن باشي به شهر مي روي و هر وقت بخواهي حس اصيل و دست نخورده دشت را تجربه كني كمي، فقط كمي، از شهر فاصله مي گيري.
•يك سئوال كه هميشه در مورد سريال هاي طولاني به ذهنم مي رسد به تعدد كارگردان ها مربوط مي شود، هماهنگ شدن با تعداد زيادي كارگردان كار بازيگران را سخت نمي كند؟
داشتن چند كارگردان مثل داشتن چند معلم براي يك درس در مدرسه است. اگر معلم ها با هم هماهنگ باشند و مطالب ضد و نقيض به خورد شاگردانشان ندهند، مي توان همزمان از همه آنها درس گرفت كه در چنين سريال هايي تهيه كننده به عنوان هماهنگ كننده كارگردان ها مي تواند كار را براي بازيگر راحت تر كند.
•سئوالي از هر سه بازيگر جوان سريال دارم. چطور توانستيد براي بازي آماده شويد در حالي كه وقايع داستان به يك قرن و نيم پيش برمي گردد(۱۸۴۹)، زماني كه حتي پدرانتان هم به دنيا نيامده بودند؟
مت كارموت (نقش ادم): اولين كاري كه انجام دادم ياد گرفتن اسب سواري بود چون وقتي در تست انتخاب بازيگر شركت مي كني هر سئوالي از توانايي هايت بپرسند مي گويي بله، قطعاً بلدم، مطمئن باشيد كه اسب سواري بلدم! بعد به خانه مي روي و با خودت مي گويي : خب... كار را گرفتم حالا چه كار كنم؟ رفتم و با بت صحبت كردم (بت سوليوان، تهيه كننده و فيلمنامه نويس) من با اين سريال آشنا بودم اما با آن بزرگ نشده بودم به همين دليل آنها بعضي قسمت هاي بونانزا را به ما دادند تا ببينيم و بررسي كنيم و به ايده اي درباره سريال برسيم. به عنوان بازيگر بايد متخصص بونانزا شوي تا بتواني اين نقش ها را بازي كني. بعد فيلمنامه را مي گيري با تهيه كننده ها و نويسندگان صحبت مي كني و آنها هر چه لازم داري در اختيارت مي گذارند و از همانجا است كه شروع مي كني.
درو پاول (نقش هاس): در مورد من هم همين طور. لازم نبود كار زيادي انجام دهم. منتظر فرصت بودم تا كسي از من بپرسد مشغول چه كاري هستي؟ جواب مي دادم قرار است سريال جديدي بسازيم كه دنباله بونانزا است. با تعجب مي پرسيدند همان بونانزا؟ مي گفتم بله و بعد به آرامي ريكوردر كوچكم را روشن مي كردم و اجازه مي دادم با خيال راحت درباره خاطراتشان صحبت كنند. اين كه چطور با پدر ها و پدربزرگ هايشان يكشنبه شب ها به تماشاي بونانزا مي نشستند. خيلي جذاب بود و كلي ايده به دست آمد.
جرد دپريس (جو كوچيكه): كاري كه من بايد علاوه بر كارهاي مت و درو انجام مي دادم اين بود كه لهجه آمريكايي ام را تقويت كنم. به طور طبيعي كمي لهجه داشتم اما نه مثل يك آمريكايي اصيل قرن ۱۸. (دپريس متولد استراليا است.)
درو : راه مي رفتيم و روخواني مي كرديم.
بت سوليوان : كار جرد عالي بود.


•بت! ترانه بونانزا يكي از محبوب ترين و آشنا ترين ترانه هاي تاريخ تلويزيون است؛ به نظر مي رسد شما با خلق ترانه جديد يك جورهايي با آتش بازي كرده ايد. امتياز پخش آن ترانه را نداشتيد يا اين كه دوست داشتيد همه چيز از نو ساخته شود؟
در واقع امتياز همه چيز را از همان اول در اختيار داشتيم، اما بروس رولند آهنگسازي جهاني است. او جان ويليامز استراليا است و دوست داشتيم از قابليت هاي او در خلق اثري تازه استفاده كنيم. در اين سريال ما زياد به منشاء و مبداء مسائل پرداختيم. اسم جو كوچيكه از كجا مي آيد؟ چرا فلان اتفاق رخ داد؟ چطور شد كه نقشه سوخت؟ و چيزهايي از اين قبيل چيزهاي شگفتي كه واقعاً نياز بود از آنها شروع كنيم. و با توجه به همه اين مسائل حواسمان بود كه موسيقي متن حال و هواي اين فضا را داشته باشد و اگر كسي باشد كه بتواند روح يك چيز را در اختيار بگيرد و به نمايش بگذارد كسي جز بروس نخواهد بود. او واقعاً خلاق است و در اثري كه آفريده ذره ذره بونانزا احساس مي شود. همان طور كه هدف همه مان همين بود؛ اين كه بونانزا را زنده كنيم و آن را يك گام به جلو ببريم و ديويد (ديويد دورتروت؛ مدير توليد) در اين زمينه بهترين الهام بخش، مشاور و راهنما بود. تمام حواسش جمع اين مسئله بود كه همان روحي كه از آن سخن گفتيم در صحنه حاضر باشد و مطمئنم كه موسيقي جديد بازتاب همه اينها بوده است.
•بت! چه كسي نقش هاپ سينگ آشپز را بازي مي كند؟ اسمي از او...
يك بازيگر استراليايي فوق العاده. بازيگر جواني به نام گرت يوئن. او يكي از كشف هاي بزرگ ما بود. شخصيتي جذاب، خوش قيافه و چيني- استراليايي. حضور ما در استراليا واقعاً رضايت بخش بود. استعدادهاي زيادي را اينجا كشف كرديم و در انتخاب بازيگران نقش هاي استراليايي يك لحظه هم ترديد نداشتيم؛ مي دانيد كه دو سوم بازيگران ما استراليايي اند و آدم هاي فوق العاده اي براي انتخاب در اختيار داشتيم و گرت يكي از اينها بود.
•فضاي كلي گروه را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
بت : مجموعه اي بسيار شاد بوديم و روابط و پيوندهاي خانوادگي را مي توانستي بين بازيگران و ديگر عوامل ببيني و به نظرم اين احساس از طريق لنز دوربين به خانه همه تماشاچيان منتقل شده است. و باز هم به نظر من اين احساسي است كه در هر جايي نمي توان به آن رسيد شايد فقط در فضاي گرم استراليا قابل دسترسي باشد.
•برويم سراغ ديويد دورتروت كه خالق و تهيه كننده اصلي هر ۴۷۹ يا ۴۳۶ قسمت بونانزا است و در پاندروسا هم مدير توليد است. خوب ديويد! شبكه ان بي سي طي چندين سال گذشته براساس بونانزا سه فيلم ساخت كه هيچ كدام از اقبال چنداني برخوردار نبودند. شما در پاندروسا چه كرديد كه بدل به ناكامي ديگري نشد؟
علت اصلي تا حد زيادي به تاريخ كاليفرنيا مربوط مي شود. سريال اوليه اساساً دوره هيجان انگيز كشف نقره را پوشش مي داد و در طول ۱۴ سالي كه مجموعه پخش مي شد ما خود را با تغييرات تاريخي به پيش مي برديم. يعني در هر سال از توليد مجموعه همزمان با تغييرات واقعي پيش مي رفتيم، جهان وسترن در اين مدت به خوبي كشف شده و به كاليفرنيا، ايالتي كشاورزي، تبديل شده بود. جنگ با مكزيك به پايان رسيده بود و سرخپوستان و بوميان آمريكا به قرارگاه هاي مخصوص منتقل شده و ديگر در مسير جنگ قرار نداشتند. و من احساس مي كردم ساخت اين سريال در آينده، هر آينده اي فراتر از اين دوره مثلاً در دهه هاي ۱۸۸۰ يا ۱۸۹۰ ديگر اين جذابيت را نخواهد داشت. برعكس دوره زماني جذاب آن چيزي است كه قبل از بونانزاي قديمي رخ داده است؛ همان زماني كه ما مجموعه جديد يعني پاندروسا را در آن ساخته ايم. زماني كه با كشف طلا در كاليفرنيا تقارن دارد : سال ۱۸۴۸. در اين صورت ۱۲-۱۰ سال تاريخ واقعي را در اختيار داريم كه جذاب ترين دهه آمريكاي مرزي است؛ حداقل در اين بخش از منطقه مرزي چنين است. بنابراين مي بينيد كه فرصت استفاده از دوره اي دراماتيك را در اختيار داشتيم، شخصيت هاي جوان تر داستان هم كه هر كدام بايد با مشكلات زيادي دست و پنجه نرم كنند عناصري دراماتيك در اختيار داستان مي گذارند. اينها باعث شد ما موفق تر از فيلم هايي باشيم كه شما نام برديد.
•علاوه بر همه مسائلي كه ذكر شد انگيزه هاي مالي چقدر در ساخت پاندروسا مهم بود؟ اميد به اين كه از ساخت آن درآمد زيادي حاصل شود چقدر مشوق تان بود؟
خب! هيچ وقت نمي شود نقش انگيزه هاي مالي كار را ناديده گرفت و كاملاً هم طبيعي است. هيچ كس دوست ندارد كاري بكند و سرمايه اي صرف كند كه متضرر شود اما هدف اصلي ما چيز ديگري بود؛ هدفي كه در شعارمان متجلي است : در حالي كه سرگرم مي كني تعليم هم بده.


/ مترجم : مهرناز مصباح