سریال ستایش کامل با کیفیت عالی

خرید سریال ایرانی ستایش با کیفیت عالی

در 11 دی وی دی شامل 44 قسمت کامل

قاب پخش در کامپیوتر و کلیه دستگاههای پلیر خانگی

توجه : بعضی از فروشگاهها این سریال را به صورت

دانلودی و در تعداد دی وی دی کمتر و با کیفیت پایین تری

ارائه می دهند

مجموعه تلويزيوني ستايش
کارگردان : سعيد سلطاني
سال توليد و پخش : 1389 - 1390

تعداد : 11 دی وی دی

تعداد قسمتها : 44 قسمت

پخش شده : جمعه ها از شبکه 1 سیما

توضيحات :
سلطاني در گفت‌وگو با «جام‌جم» با توضيح اين‌که اين سريال در 2 فصل آماده مي‌شود که هر فصل 45 قسمت دارد، مي‌گويد : سريال ستايش قصه بسيار نو و خوبي دارد، در واقع ويژگي بزرگ اين سريال نحوه قصه‌گويي آن است. ستايش يک قصه طولاني اما پرکشش را روايت خواهد کرد که براي مخاطب با وجود همه اوج و فرودهاي آن جذاب خواهد بود.

وي درباره تفاوت‌ها و شباهت‌هاي اين سريال به ساخته‌هاي پيشينش از جمله پس از باران مي‌گويد : شايد تشابه اين دو سريال در اين باشد که هر دو داستان در دو زمان مختلف مي‌گذرد. داستان سريال ستايش هم از دهه 60 آغاز مي‌شود و بعد ماجراها در زمان ديگري روايت مي‌شود. درباره تفاوت اين سريال با سريالي مثل پس از باران هم بايد بگويم که ستايش بيشتر قصه آدم‌ها و روابط آنهاست.

سلطاني درباره انتخاب نام ستايش براي اين سريال هم مي‌گويد : ستايش اسم يکي از قهرمان‌هاي اصلي سريال است اين سريال در واقع توجه به خيرانديشي، فداکاري و انساندوستي آدم‌هاست.ستايش داستان دو پدر را بازگو مي‌کند. حشمت فردوس و محمود نادري پدراني هستند که تمام اميدشان را به آينده پسرانشان بسته‌اند تا شايد آرزوي ديرينه‌شان به بار بنشيند.حشمت فردوس‌ بقاي نظامي را که ريخته است مي‌خواهد و محمود نادري ادامه اعتقاداتش را. اما در عمل اتفاقات ديگري مي‌افتد.

در اين سريال داريوش ارجمند در نقش حشمت فردوس ظاهر شده و محمود عزيزي هم ايفاگر نقش محمود نادري است. بجز اين دو بازيگر هنرمندان ديگري نيز در نقش‌هاي مختلف ديده خواهند شد. نرگس محمدي(ستايش نادري)، مهدي سلوکي (محمد نادري)، زهرا سعيدي(نرگس ـ همسر نادري)، مهدي پاکدل(طاهر فردوس)، رامين کبريتي(صابر فردوس)، سيما تيرانداز(انيس ـ زن صابر)، شيوا خنياگر (آسيه ـ همسر حشمت فردوس)

تاکنون حدود 37 قسمت اين سريال آماده شده و قرار است کار تصويربرداري فصل اول تا 4 ماه آينده به پايان برسد.

تصويربرداري اين سريال در گروه فيلم و سريال شبکه 3 سيما از خرداد سال پيش آغاز شده و کار تصويربرداري در لوکيشن‌هاي مختلفي در تهران و حوالي آن و نيز شمال انجام شده است.سريال تلويزيوني ستايش در 45 قسمت 50 دقيقه‌اي از جمعه ساعت 45‌/‌20 از شبکه 3 به آنتن پخش سپرده مي‌شود.

در تهيه اين سريال تلويزيوني آرمان زرين‌کوب (تهيه‌کننده) ،حميدرضا شيروانيان (ناظر کيفي)، ناصر محمود کلايه(مدير تصويربرداري)، فرامرز بادرامپور (طراح صحنه و لباس)، مسعود ولدبيگي(مدير چهره‌پردازي)، محمد عليزاده (صدابردار)، ژيلا ايپکچي (تدوين)، ابوالفضل نصير (مدير توليد)، ستار اورکي(آهنگساز)، حسين مهدوي (صداگذاري و ترکيب صدا)، سوسن دين‌محمدي(مدير برنامه‌ريزي) و سعيد ابراهيمي (مدير تدارکات)‌ همکاري مي‌کنند.

--------------
توضيحات بيشتر
نگاهي به سريال ستايش
بر سر دوراهي انتخاب
تفاوت نسل‌ها همواره در سينما و سريال‌هاي تلويزيوني دستمايه روايت داستان‌هاي گوناگوني بوده که شايد نمونه اخيرتر آن سريال «فاصله»ها بود که تابستان امسال از شبکه سوم پخش شد، اما سعيد سلطاني در «ستايش» با همان نوع نگاه، شيوه کارگرداني و فضاسازي‌هاي سنتي و قديمي که در کارهاي قبلي‌اش مثل«پس از باران» و «خانه‌اي در تاريکي» به کار برده تقابل نسلي را در زمان جنگ و دهه 60 روايت مي‌کند.

به همين دليل شايد حاشيه‌هاي پيراموني درام در سريال او برجسته شده و براي مخاطب ايراني از هر دو نسل جوان و ميانسال تداعي‌کننده خاطرات و حس نوستالژيک است. اگرچه پيدا کردن اين فضاها و بافت‌هاي قديمي در معماري و فضاي بيروني قصه چندان دشوار نيست اما حضور و حجم پررنگ لوکيشن‌هاي سنتي در ايجاد حس و حال عاطفي ـ رواني داستان بي‌تاثير نبوده و سلطاني با يک نگاه غريبانه و زيبا شناختي آنها را به‌تصوير کشيده است. از خانه‌هاي حياط‌دار و پر از دار‌ودرخت و حوضچه گرفته تا کوچه‌هاي تنگ و باريک با خانه‌هاي گلي که تا حدود زيادي به فضاسازي قصه کمک کرده و همين نگاه و استفاده از عناصر بيروني داستان در نوع پوشش و دکوراسيون خانه نيز تعميم يافته است. در اين بسترسازي زماني کارگردان سعي کرده از المان‌هاي مختلفي در ايجاد موقعيت تاريخي قصه استفاده کند. اساسا سلطاني به عنصر زمان و حضور حس تاريخي در روايت قصه خود علاقه زيادي دارد و اين سريال نيز يک برهه زماني ديگر از تاريخ معاصر را بستر کار قرار مي‌دهد. اين عناصر و تمهيدات فيزيکي، هم مبتني بر شخصيت‌پردازي‌هاي داستان صورت گرفته و مفاهيم و معاني نهفته در قصه را بازنمايي مي‌کند و هم‌سويه جامعه شناختي داشته و مي‌توان به بازشناسي تاريخ معاصر در آن پرداخت.

ستايش در واقع قصه دو پدر را روايت مي‌کند به نام‌هاي حشمت فردوس و محمود نادري که نماينده نسل گذشته هستند و تمام اميد و آرزويشان را در زندگي و خلق و خوي پسرانشان پي مي‌گيرند که به‌زعم آنان بايد ادامه دهنده همان مسيري باشند که آنها پيموده يا به آنها آموخته‌اند. اين دو بر‌اساس همان نگاه «پسر کو ندارد نشان از پدر...» براين گمانند يا توقع دارند که پسرانشان همان‌گونه فکر و زندگي کنند که آنها از زندگي انتظار داشتند، اما آنها راهي و مرامي ديگر در پيش گرفته‌اند؛ راهي که اگرچه طغيان يا لجبازي با پدر نيست اما همگام و همراه با آنها هم نيست. فرار و گريز محمد از سربازي و تلاش او براي ترک ايران نماد بارز اين ستيز و دوگانگي است. پدر اميدوار است تا پسر تکيه‌گاه، افتخار و اعتبار او در همين جامعه شود اما پسر اعتبار و روياهايش را در سرزميني ديگر و با انديشه‌ها و آرمان‌هاي ديگر جستجو مي‌کند. البته از حيث تاريخي، قصه در زماني رخ مي‌دهد که هنوز نظام اجتماعي و مناسبات نسلي در آن به اندازه امروز، پررنگ نبود و تنوع زيستي ـ فرهنگي دو نسل فاصله چنداني با هم نداشت. شايد وقوع جنگ، ترس از کشته شدن و فرار از سربازي به کمک وجوه اجتماعي قصه آمده تا منطق درام و سويه روان‌شناختي آن حفظ شود.

اساسا نهاد خانواده و مناسبات و احترام‌هاي سنتي که فرزندان به ويژه به پدر داشتند در اين قصه برجسته شده است. با اين حال با تصاوير متفاوتي از هر دو‌نسل روبه‌رو هستيم که البته زيست ـ جهان مشابه و مشترکي هم با دارند. مثلا محمود و حشمت هر دو نماد مردان قديم و پدران سنتي هستند که يکي مذهبي و ديگري معمولي‌تر است يا پسران هم با بازي مهدي سلوکي و مهدي پاکدل دو تصوير از نسل جديدتر را نمايندگي مي‌کنند. هر چند که ميان دغدغه‌ها و جهان آنها تفاوت‌هاي زيادي به چشم مي‌خورد.

اگرچه وجوه مردانه قصه در ستايش دست کم تا اينجاي داستان خيلي پررنگ است اما به نظر مي‌رسد که ستايش بيشتر يک درام زنانه باشد. شخصيت محوري اين زنان نيز ستايش، خواهر مهدي است که نام سريال هم براساس شخصيت او شکل گرفته و در واقع قهرمان اصلي داستان زني به نام ستايش است که به نظر مي‌رسد در قسمت‌هاي بعدي سريال موقعيت او برجسته‌تر شده و به مرکز ثقل قصه بدل مي‌شود. به همين دليل کارگردان در انتخاب بازيگر شخصيت اصلي قصه‌اش کمي ريسک مي‌کند و با استفاده از بازيگري جوان و کم‌تجربه، نقش اصلي سريال را به او مي‌سپارد.

البته انصاف اين است که اکنون درباره کيفيت بازي نرگس محمدي قضاوت نکنيم تا چالش اصلي او را با نقش ستايش در قسمت‌هاي بعدي ببينيم. امسال براي او سال حرفه‌اي خوبي بوده است. همزمان در اين سريال فيلم آناهيتا هم اکران شد که او همبازي ميترا حجار در آن فيلم است. ضمن اين‌که فيلم ريسمان باز هم به شبکه خانگي آمد که او در کنار بازيگراني مثل پژمان بازغي و بابک حميديان به ايفاي نقش پرداخته است.

ستايش در يک موقعيت دشوار انساني ـ عاطفي قرار گرفته که يک سوي آن برادرش قرار دارد و سوي ديگرش پدر. از اين حيث سريال ستايش را مي‌توان در ستايش از مقام خواهر و موقعيت دشوار و شکننده او در مناسبات خانوادگي دانست. چنان‌که از موقعيت قصه مي‌توان حدس زد ستايش در ادامه قصه با چالش‌ها و فراز و فرودهاي زيادي مواجه خواهد شد. جالب اين‌که در دعواي دو نسل و تضادهاي پدران و پسران، خواهري مثل ستايش نه مي‌تواند طغيانگر باشد و نه‌همچون زنان سنتي مطيع و رام. به همين خاطر است که اين قصه را بايد يک تراژدي زنانه دانست که موقعيت پيچيده، دشوار و حساس يک زن را در بستر مناسبات اجتماعي به تصوير مي‌کشد و بايد منتظر بود و ديد اين راه دشوار زن بودن در درون يک قصه مردانه به کجا ختم مي‌شود. زنان هميشه در آثار سلطاني، تجربه‌هاي سختي در زندگي داشته‌اند و اين هم نمونه‌اي ديگر از اين واقعيت است.

سيد رضا صائمي - روزنامه جام جم