...
سبد خرید (0 محصول) refresh
طبقه بندی محصولات
جستجو در سایت
تولبار سایت
محصولات پیشنهادی فروشگاه
تبلیغات
فروشگاه ایرانی من تابع قوانين جمهوري اسلامي ايران ميباشد و محصولات آن بر همين معيار عرضه شده است .
با توجه به افزایش 3 برابری قیمت هزینه پست پیشتاز ، بهتر است سفارش های خود را بصورت پست سفارشی و یا خرید نقدی انجام دهید تا هزینه پست کاهش پیدا کند..........................
فروشگاه ایرانی من در سایتساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است.
.........................
زمان رسیدن بسته به دست شما:
پست پیشتاز: بین 2 تا 4 روز کاری
پست سفارشی: بین 4 تا نهایتاً 7 روز کاری
پست پیشتاز: بین 2 تا 4 روز کاری
پست سفارشی: بین 4 تا نهایتاً 7 روز کاری
........................
........................
پشتیبانی از طریق یاهو: parsmeshop[at]yahoo[dot]com
پشتیبانی از طریق تماس تلفنی: 09188854724 صالح
........................
کلیه دیسک ها تست شده و سفارشات دارای گارانتی بی قید و شرط بوده و طی ضوابط خاص خود می باشد که توضیحات کامل آن در قسمت پشتیبانی + گارانتی آمده استلطفا پس از خرید محصول به خانواده یا همکاران خود اطلاع داده یا سپرده که در صورت نبودن شما حتما بسته را تحویل بگیرند تا برگشت نخورد.
توجه: حتما برای سفارش محصول ، شماره تلفن همراه خود را نیز ثبت کنید
به خرید های پستی بالای 450/000 تومان (قیمت خود محصولات) 2 % تخفیف تعلق میگیرد
........................
سفارشات همه روزه به جزء ایام تعطیل ارسال می شود .محصولات با کیفیت و ارزان را از ما بخواهید. ارسال سریع با تخفیف ویژه
در صورتی که برای ثبت سفارش از طریق سیستم سایت مشکل دارید میتوانید با شماره پشتیبانی تماس گرفته و سفارش خود را بصورت تلفنی ثبت نمایید
........................
پشتیبانی از ساعت 10 صبح الی 11 شب با گارانتی 100% محصولات خرید بزرگترین و کاملتربن آرشیو کارتون های قدیمی
خرید کارتون دوبله
خرید کارتون قدیمی دوبله
رهگیری سفارشات پستی
رهگیری سفارشات نقدی
محصولات اتفاقی فروشگاه
خرید سریال ایرانی دلیران تنگستان
در 4 دی وی دی کامل 13 قسمت با کیفیت عالی
قابل پخش در کامپیوتر و کلیه دستگاههای پلیر خانگی
سریال دلیران تنگستان
تعداد حلقه : 4 دی وی دی
ارائه شده در نسخه خانگی
درجه کیفیت : عالی
تعداد قسمت ها : 13 قسمت
پخش از شبکه آموزش
16 ميليمتري، سياه و سفيد.
نويسنده و کارگردان: همايون شهنواز (براساس نوشتهاي از رکنزاده آدميت)
دستيار کارگردان: سامي تحصني _ احمد سليماني
فيلمبرداران: وانوش وارطانيان فريدون قوانلو و مهرداد
مونتاژ: داود يوسفيان و منوچهر اوليائي موسيقي
متن: احمد پژمان و علي رهبري
طراح گريم : فرهنگ معيري
صداگذار: مصطفي مصطفوي
دستيار فيلم بردار: نقشينه
بازيگران: هايگاز استپانيان، هاشم ارکان، منوچهر فريد، محمود جوهري(زنده ياد محمد جوهري در نقش رئيسعلي دلواري، که بعد از پايان سريال در حادثهاي رانندگي از دنيا رفت)، نعمت گرجي، اسماعيل داورفر، قاسم سيف، کاوه مخبري، مهدويفر، ولي شيراندامي، شهروز رامتين، منوچهر آذري، قاسم پورشکيبا، مستانه جزايري آتش خير، هايگار حامدي، مجيد شهباز، يداله محمد نژاد، رفيعي، کاظم افرندنيا، حميد طاعتي، مستانه جزايري ،عنايتاله شفيعي، مهري وداديان و....
داستان سريال: دليران تنگستان حکايت مقاومت مردم تنگستان در برابر حضور انگلستان در جنوب ايران بود. دليران تنگستان از مجموعههايي بود توسط دفتر طرحهاي فيلمسازي تهيه شده و در تلويزيون به نمايش درآمده. اين مجموعه با محتوايي تاريخي به مدت 14 ساعت حكايت از مبارزات و مقاومت مردم تنگستان در جنوب ايران عليه بيگانگان استعمارگر دارد. در آن زمان از اين مجموعه به عنوان يك مجموعهي طولاني، سنگين و پرهزينه ياد ميكردند.
سريال دليران تنگستان در چهارده قسمت در طول دو سال ساخته شد و يک گروه ۵۰۰ نفري به کارگرداني شهنواز در بوشهر، منطقهي تنگستان شامل اهرم، چغادک، تنگک، بندر سيراف (طاهري)، ده سولقان، شيراز و تهران و ده کمپ، فيلمبرداري به طريق ۱۶ ميليمتري را صورت دادند. پخش این فیلم به علت نبود سيستم پخش رنگي به صورت سياه و سفيد انجام شد.
سريال دليران تنگستان با پخشهاي مکررش دو نقش مهم را در سالهاي بعد از انقلاب ايفا کرد. نخست، معرفي شهيد رئيس علي دلواري در قالب سريالي خوش ساخت و جذاب به صورتي فراگير ازطريق رسانه تلويزيون. دوم، شوراندن و تهييج نيروهاي مردمي درسالهاي دفاع مقدس عليه متجاوزين بعثي از طريق تأکيد بر ارزشهاي والاي اسلامي و شيعي شخصيت پرجذبهاي چون شهيد رئيس علي دلواري که با تأسي به سيد و سالار شهيدان به قيام عليه متجاوزين وقت انگليس در جنوب پرداخته بود.
اين فيلم هرچند براساس کتاب”دليران تنگستان” اثر”محمد حسن رکنزاده آدميت” ساخته شده ولي همايون شهنواز از کتب تاريخي ديگري نيز دراين زمينه استفاده نمود. از ديگر نقاط قوت اين سريال صداي رسا و دلنشين مرحوم” بخشو” ميباشد که جنگ نامه ميخواند و اين خود تنها صداي ماندگار از آن مرحوم ميباشد. عدم استفاده از گويش اهالي اين منطقه درگفتار بازيگران و حتي موسيقي محلي استان را از نقصهاي اين سريال عنوان كردند.
برگزیده بخشهايي از گفتگوي اختصاصي با همايون شهنواز، کارگردان سريال دليران تنگستان که میتواند ما را در امر تحقیق برنامههای تاریخی یاری کند .
- چه شد که موضوع رئيس علي دلواري را براي ساخت سريال انتخاب کرديد؟
... آن چه باعث شد من به اين موضوع و به ماجراي نهضت مردم جنوب علاقه مند شوم در واقع يک اتفاق خيلي ساده بود که ممکن بود اصلاً رخ ندهد. من دانشجوي رشته حقوق سياسي دانشگاه تهران بودم. در آن زمان رهبران نهضتهاي ضد استعمار آفريقا و آسيا جذابيت خاصي داشتند و براي جوانان آن دوره قهرمان دنيا محسوب ميشدند. چه گوارا هم همين موقعيت را داشت و هنوز هم دارد و اخيراً هم فيلمي درباره او ساختهاند. شخصيتي که من آن وقت درباره او تحقيق ميکردم لومومبا رهبر نهضت مردم کنگو بود و به دست کمپانيها و شرکتهاي چند مليتي که کنگو را غارت ميکردند کشته شد. من حين تحقيق درباره او در کتاب فروشيهاي رو به روي دانشگاه تهران يکي دو کتاب درباره ايشان پيدا کردم. قرار بود رسالهاي درباره لومومبا بنويسم و چون حقوق سياسي ميخواندم، ميخواستم درباره چگونگي و سير تحول نهضت کنگو به رهبري لومومبا و اخراج بلژيکها و غيره تحقيق کنم. به طور اتفاقي در رديف کتابها چشمم به کتابي برخورد به نام «دليران تنگستاني» نوشته رکنزاده آدميت. از اسم کتاب خوشم آمد چون آهنگين بود. سرسري نگاهي کردم و آن را خريدم و به خانه برگشتم. پدرم که سني از او گذشته بود و کمتر بيرون ميرفت وقتي ما بچهها به خانه برميگشتيم از بيرون سؤال ميکرد. من که برگشتم خانه پرسيد چه کتابي خريدي و من هم آن را به او نشان دادم. به محض اين که نام کتاب و نويسنده آن را ديد، گفت اين نويسنده دوست من است و من ميخواهم او را ببينم. ناشر کتاب، انتشارات اقبال بود. با آن جا تماس گرفتم و خلاصه پس از دو سه روز دوندگي آدرس منزل و تلفن آقاي آدميت را پيدا کردم و بعد با تماس تلفني، قراري با ايشان گذاشتم و همراه پدر به خدمت ايشان رفتيم
- اين ملاقات مربوط به چه سالي بود؟
سال 1348 بود... پدرم در آن جلسه به آقاي آدميت گفت که پسرم در انگليس سينما و فيلم سازي خوانده و ايشان هم خيلي استقبال کرد.
• اين ايده پدرتان بود يا ايده خود شما؟
ايده خود من بود. آدمي پر از آرزوست و ذهن من هم پر از فيلمهاي نساخته. «دليران تنگستان» هم يکي از آنها بود... وقتي پدرم اين مسأله را به ايشان گفت و نظر او را جويا شد، آقاي آدميت حرفي به من زد که هنوز در خاطر دارم. او گفت: اين مبارزان با دست خالي با انگليسيها جنگيدند و جنگ هم اين گونه نبود که اگر رئيس علي کشته شود، ماجرا متوقف شود، بلکه يک نهضت بود که شعلهور شد و شعلهاش جاودان شد و اين موجب حفظ استقلال ايران در گذشته و حال و آينده خواهد بود. نظر او درباره ساخت فيلم مساعد بود و گفت خيلي عاليست که اين کار انجام شود. ما به اين افراد مديون هستيم و اگر امروز با هواپيما وارد بوشهر ميشويم و به ويزا و پاسپورت و اجازه ورود و اقامت نياز نداريم و بخشي از کشور سرافراز ايران است، نتيجه همت، تلاش و کوشش آنها بودهاست.
آدميت حرف جالبي هم زد که آن موقع نميفهميدم منظورش چيست ميگفت: «اينها دست شان از خاک بيرون است» اين حرف خيلي روي من اثر گذاشت پرسيدم منظورتان چيست؟ گفت: هرچند زير خاک خفتهاند ولي با دست شان اشاره ميکنند که راه ما را ادامه دهيد». جالب اين که هفته پيش به من خبر دادند عدهاي از بوشهر آمدهاند و خواهان ملاقات با شما هستند. بعد از يکي دو ساعت خود را به منزل رساندم ديدم چند نفر پشت در منتظرند. با شرمندگي در را باز کردم و وارد منزل شديم. پس از گپ و گفت زياد، يکي از آنها که جانباز جنگ تحميلي بود و در روز چهارم نبرد در جبهه خرمشهر يک پايش به طور کلي و پاي ديگرش را از زانو به پايين از دست داده بود، چند قطعه شعر خواند که تعبير «دستش از خاک بيرون است» را در شعر او هم شنيدم...
- در آن موقع هزينه يک فيلم سينمايي چقدر بود؟ و كار چگونه پيش رفت؟
بين صد تا صد و بيست هزار تومان. بعد از پيگري زياد، در کشوي يکي از معاونين پيدا شد و بالاخره به عنوان اولين سفارش راديو و تلويزيون آن موقع، براي اجرا به سازمان تل فيلم که امروز سيما فيلم شده، به آقاي ملک سامان ويسي، رئيس آن جا محول شد و من براي بازبيني به بوشهر رفتم. بعد که شرايطي فراهم شد، با گروهي شش نفره براي تحقيق به بوشهر سفر کرديم که از ميان آنها تنها خانم پارسي پور، فرناز بهزادي - طراح لباس- و مهدي حسابي - فيلم بردار- را به ياد دارم. ما نه تنها به بوشهر بلکه به تمام مناطقي که سرداران جنوب زندگي ميکردند رفتيم. يادم هست که خانم بدرالملوک تنگستاني از بازماندگان باقرخان و شهيد احمدخان تنگستاني هم ما را همراهي ميکردند و با کمک و راهنمايي ايشان به ديدار بازماندگان خوانين و برخي از مبارزان و سرداران رفتيم. به دلوار و اهرم تنگستان رفتيم و همين طور قلعه شنبه که در آن جا با غلام رزمي ياغي دوران شاه ملاقات کرديم. با داراب خان منصوري و محمدخان اميرعضدي فرزند برومند ناصر ديوان کازروني هم ديداري داشتيم. از طرف مناطق غربي بوشهر هم تا بندرهاي ديلم، گناوه، ريگ و قلعه امام حسن هم رفتيم. اين مسافرت براي من اهميت زيادي داشت. لوکيشنها را در همان مکانهاي تاريخي و تقريباً با توجه به اين که چندان تغييري نسبت به گذشته نکرده بودند و همان حال و هوا را داشتند انتخاب کردم. بعضي از آدمها، بازمانده هم در زمان رئيس علي بودند. از جمله مردي بود به نام خورشيد که وقتي حرف ميزد و تعريف ميکرد خيلي روي من تأثير ميگذاشت. حاصل آن کار گردآوري اسناد و مدارک بود. من تا آن روز به بوشهر نرفته بودم و در آن فرصت اين شهر را شناختم. اين سفر پانزده روز طول کشيد. ابتدا به بوشهر رفتيم و بعد به سمت مُند حرکت کرديم. با قايق از رودخانه مُند گذشتيم چون پلي در کار نبود. يک جاده خاکي صعب العبور بود و به ندرت ماشين رد ميشد. رفتيم بندر دير و طاهري - تا گاز بندي. قسمت يک تا سه اين سريال در قلعه نصوري در بندر طاهري و ساحل و نخلستان هاي بندر دير و کنگان فيلمبرداري شد. خلاصه بعد از اين سفر فيلمنامه را تکميل کرديم. با اطلاعاتي که از کتاب و گفت و گو با آقاي آدميت و اين سفر به دست آورده بودم کار و ايده من تکميل شد. اين سفر من را خيلي تحت تأثير قرارداد و به آن حال و هوا برد. چون بوشهر هنوز دست نخورده بود و با بوشهر امروز زمين تا آسمان تفاوت داشت.
• يعني بوشهر چهل سال پيش که شما به آن جا سفر کرديد، به بوشهر زمان رئيس علي نزديک بود؟
بله، هنوز نيروي هوايي و نيروي دريايي ساخته نشده بود. و تازه زمزمه تأسيس آن به گوش ميرسيد، ... بعد از اين که فيلم نامه را تکميل کردم، با آقاي آدميت قرار گذاشتم و با هم به محضر رفتيم و مبلغ ده هزار تومان به او دادم و امتياز داستان آن کتاب را براي تلويزيون خريدم، هر چند که آن موقع اين چيزها باب نبود... پس از آن به فکر تهيه امکانات افتاديم؛ يعني انتخاب بازيگر، آکسسوار صحنه و... که کاملاً هم انجام شد. دستياران و همکاران من آقايان ابراهيم مختاري، احمد سليماني، ناييني، و خانم زهرا کاظمي و (همسرش هاشمي) و شهلا اعتدالي و مرحوم فرهنگ معيري بودند. آقاي عبدالله اسکندري و بهرام پور و خيليهاي ديگر هم بودند. درباره صدابرداري هم بايد توضيح دهم که صدابرداري اين فيلم سرصحنه نبود و دوبله شده بود. مدير دوبلاژ من آقاي هوشنگ لطيفپور بود، ... براي بازسازي ديالوگهاي اين فيلم به کارشناسهاي بومي نياز داشتم. زبان هر منطقهاي حال و فضاي خاص خودش را دارد. آن چه مورد نظر من بود، حفظ منطق زبان منطقه بود. براي مثال؛ بوشهريها از جملات کوتاه و سريع استفاده مي کنند. کساني مثل بياباني و منوچهر آتشي، شاعر شوريده جنوب، مرا راهنمايي ميکردند که ديالوگهاي خودم را که عادي نوشته بودم تنظيم کنم. زنده ياد بياباني مدت کوتاهي در بوشهر و بعد هم تا جايي که امکان داشت در تهران با من همکاري کرد. در دوبلاژ فيلم هم از زنده ياد منوچهر آتشي استفاده کردم.
براي عوامل فيلم کمپ درست کرده بوديم. قسمت ارتشها هم جدا بود. آنها صبحها شيپور ميزدند و برنامه صبحگاهي داشتند و شبها هم خاموشي. در محل استقرار خودشان تعميرگاه کاميون و آشپزخانه و طويله و دفتر و دستک و غيره هم داشتند. حدود چهارصد سرباز و درجهدار از تهران، شيراز و غيره آورده بودند. نگه داشتن اين عوامل کار آساني نبود ولي آنها با من هماهنگ بودند. براي موسيقي فيلم از آقاي پژمان دعوت کردم که خودش هم اهل جنوب و بستک بود. ايشان در زمينه کاري خودش استاد است و موسيقي و سازهاي منطقه را خوب ميشناسد و من نظرم اين بود که از موسيقي و سازهاي منطقه مثل دمام، سنج، ني و ني انبان و غيره استفاده شود که ايشان هم همين کار را انجام داد. اما آقاي پژمان براي ساخت بخشي از موسيقي که به حضور خارجيها و صحنههايي از کنسولگري انگليس، واسموس و غيره ارتباط پيدا ميکرد، آقاي علي رهبري را معرفي کرد و من هم اين نظر را پسنديدم. به هرحال، من مصمم بودم که اين کار را انجام بدهم و خيلي هم خوش شانس بودم و البته جست و جو کردم تا همکاراني را انتخاب کنم که تا آخر راه با من باشند، هر چند بعضي از آنها تا نيمه راه بيشتر نيامدند.
- بازيگران چه؟
بازيگران را غالباً از ميان کساني انتخاب کردم که قبل از آن خيلي کم جلوي دوربين رفته بودند.
- چرا؟
فکر ميکردم بازيگري که در يک شل قرار ميگيرد، بايد بديع باشد- مثلاً کسي که نقش آقاي «چيک» را بازي کرده است. آشنايي من با او خيلي جالب است و اين بايد يک جوري جفت و جور ميشد. در خيابان شاه عباس سابق، اتومبيلم مقابل يک گالري نقاشي خاموش شد، ميخواستم آن را هل بدهم که يک آقايي قوي هيکل از آن گالري آمد بيرون و گفت به شما کمک مي کنم. بعد که ماشين روشن شد براي شستن دستانم با مهرباني مرا به داخل گالري برد.
من ترديد داشتم ولي سر آخر به او گفتم فکر ميکنم شما براي بازي در يکي از نقشهاي فيلم من مناسب باشيد و دوست دارم از شما تست بگيرم. پرسيد چه نقشي و من برايش توضيح دادم. گفت: من زمان انگليسيها کارمند شرکت نفت آبادان بودم. آنها مرا اخراج کردند. من گروه تئاتر داشتم. يک سگ زشت هم داشتم که اسمش را «چرچيل» گذاشته بودم. اداي انگليسيها را درميآورد و بعد شروع کرد به حرف زدن با افههاي مختلف. خيلي برايم جالب بود. گفتم بيا دفتر تا قرار داد بنويسيم. کل مبلغ قرارداد او هشت هزار تومان بود. او بيشتر از يک ماه مغازهاش را بست و به بوشهر آمد، چون به اين کار عشق ميورزيد. آقاي افرندنيا هم به همين ترتيب. جايي گفتهاست که اولين کاري که در آن ظاهر شده همين فيلم بوده. البته بازيگرهايي هم داشتم که الان با حسرت از آنها ياد ميکنم؛ مثل آقاي اسماعيل داورفر که واقعاً نقش حاج سيد محمد کازروني را زنده کرد. من به اين نقش اين گونه نگاه ميکردم که بازاريهاي آن زمان، ضمن اين که زندگي سنتي داشتند، رفتار سنتي هم داشتند و اين رفتار شناخته شده بود. از آن طرف رفتارهايي هم بود مثل اين که رئيس علي چطور سوار اسب ميشد يا مثلاً در خانه چه رفتاري با همسر خودش داشت؟! ما درباره بازاريها شناخت بيشتري داشتيم چون فيلم بيشتري از آنها ساخته شدهبود. البته اين شخص- سيد محمد کازروني - يک بازاري است اما فقط به فکر منافع خودش نيست و زندگياش را به خاطر حمايت و پشتيباني از نهضت مردم جنوب فدا ميکند و در منطقه نام نيکي از خود باقي گذاشتهاست. من براي مراسم روز خليج فارس که به آن جا رفته بودم ديدم درباره همين حاج سيد محمدرضا کازروني کتابي هم چاپ کرده بودند و معلوم شد که چقدر انسان خيّري بوده، چه کمکهايي به نهضت کرده و متحمل چه دردسرهايي شدهاست. بازيگران ديگري هم بودند که متأسفانه بايد از اکثر آنها با عنوان زنده ياد ياد کنيم. چند روز پيش آلبوم عکسهاي مربوط به آن دوره را ورق ميزدم. آن جوانهاي شاداب و خندان ديگر بين ما نيستند. از خودم پرسيدم همه رفتند پس تو چرا ماندي، چه کار ميخواهي انجام دهي؟ بهار سال گذشته فرهنگ معيري و اسماعيل داورفر به فاصله يکي دو ماه از دنيا رفتند. زنده ياد خانم آتشخير نقش نبات را بازي کرد.
- محمود جوهري را چطور پيدا کرديد؟
سر کلاسهاي مهدي فروغ در دانشکده تئاتر. در کلاس چشمم به محمود جوهري افتاد و از چهره و نجابت نگاهش خوشم آمد. خيلي شبيه به عکس واقعي رئيس علي بود. به او پيشنهاد بازي دادم اما او گفت تا به حال جلو دوربين نرفتهام. گفتم تا به حال کار نمايشي انجام دادهاي؟ گفت با عباس جوانمرد کار کردم و پهلوان اکبر ميميرد را بازي کردم، اما جلوي دوربين بازي نکردم. و از من برنميآيد. زنده ياد دکتر فروغ به من کمکهاي زيادي کرد. من از دانشکده ايشان چيزي حدود چهارده بازيگر انتخاب کردم.
- براي بازي گرفتن از اين افراد آماتور چه شيوهاي پيش گرفتيد؟
به آنها ميگفتم من خودم به شما توضيح ميدهم و با اين توضيح شما ميفهميد که من چه ميخواهم و يک خواهش هم دارم و آن اين که اگر متوجه نميشويد، بگوييد تا باز هم براي شما توضيح بدهم. اين روش بهتر بود از اين که بگوييم آقاي جوهري اين جا به طرف پنجره برو، سرت را از پنجره بيرون کن و بعد برگرد، دوباره روي صندلي بنشين.
ميگفتم کسي ميآيد که ميخواهد به تو و به نهضت کمک کند. برو از پنجره ببين آمده است يا نه. تو بايد با گشادهرويي و صميميت از او پذيرايي کني. با اين روش شخص به راحتي با ديگران کار ميکند. به هر حال کاري کردم که هرچه فکر ميکنم، ميبينم تأثير عميقي بر همه گذاشتهاست. در يکي از سفرهاي اخير که به بوشهر رفته بودم، بعضي از افراد را ديدم که بعد از سي و هشت سال، قسمت هايي از ديالوگ هاي فيلم را به ياد داشتند.
- شما از خود «بخشو» هم در فيلم براي بازي نقش خودش استفاده کرديد. درباره او بگوييد.
بله، وقتي به بخشو گفتم ميخواهم راجع به رئيس علي فيلم بسازم، با جان و دل پذيرفت و بخشو حالا بيش از سي سال است که فوت کرده. صدايش هم روي فيلم هست. من ميخواستم صداي او را ضبط کنم، بوشهر مرکز فرستنده تلويزيوني نداشت. ميخواستم به شيراز ببرم، ولي استوديوي آن جا هم راه اندازي نشده بود. بالاخره با صدابردار خودم و ضبط صوت و گرفتن کمک از اتاق ضبط شيراز، او را به آن جا بردم و يکي دو شبه ضبط کرديم. آن چه را که بلد بود براي ما اجرا کرد: پرده خواني، محلي، شروه خواني، نوحه خواني، شاهنامه، همه را خواند و من هم ضبط کردم.
- الآن اين آثار کجاست؟
همان موقع به آرشيو تلويزيون دادم، اگر حساب و کتابي باشد بايد موجود باشد. آقاي محمود يوسفي شاعر هم لطفي کرد و يک نواري براي من آورد که ميگفت آن را از شيراز و جاهاي ديگر ضبط کردهايم. صداي بخشو بود. خلاصه اين که خود بخشو نقش خودش را اجرا کرد؛ کسي که ميخواند و همه پروانهوار دور او جمع ميشوند. بخشو کسي بود که صد هزار تومان ميپرداختند که در دهه عاشورا در آبادان بخواند و از آن طرف بوشهريها ميگفتند ما صد و بيست هزار تومان ميدهيم... بخشو که من به منزل او هم رفته بودم، انسان خيّري بود و بسيار زندگي سادهاي داشت و رانندگي ميکرد يک ماشين آريا داشت و پولهايي را که درميآورد، خرج خانوادههايي ميکرد که تحت سرپرستياش بودند.
• آيا در سريال دليران تنگستان، آزاد بوديد و هرچه ميخواستيد در اختيارتان قرار ميدادند؟
خير، اين گونه نبود، اولاً که يک سال اول قرار بود ناوهاي نيروي دريايي بيايند که ما بستن ساحل دلوار را فيلم بگيرم، ولي نيامدند. ما هم ناچاراً صحنههايي را نگرفتيم. شما تصور کنيد که چقدر مايه زحمت است؛ آن تعداد اسب آن همه آدم، را کورد دارد، به هرحال، ناوها نيامدند و هيچ توضيحي هم براي علت نيامدن ارائه نکردند. بعد هم ما چون ميخواستيم هرچه بيشتر به نخلستان جنوب نزديک باشيم، ما را به بندر دير بردند و گفتند که نزديکترين جا به ساحل نخلستان همين جاست. آن هم با آب يکي دو کيلومتر فاصله داشت. مجبور بوديم با لنزن تله بگيريم چون امکان مانور ما محدود بود، مثلاً اگر قرار بود که توپ شليک شود، تا توپ را در اين مسير حمل کنيم و برگرديم سه ساعت طول ميکشيد. البته اين را هم بايد در نظر داشته باشيم که اين اولين فيلم و سريال است که ساخته شد و در واقع از آن به بعد بود که بسياري از سريالها مثل سلطان صاحبقران يا آتش بدون دود و غارتگران ساخته شد. خودم هم در ابتداي کار دليران تنگستان ترديد داشتم که آيا مقبوليت خواهد يافت يا خير.
... تيم ما تيم خوبي بود. من به کساني که فيلم تاريخي ميسازند يا کساني که ماجراي فيلم آنها در ميان مردم ميگذرد دو سه توصيه دارم؛ يکي اين که حتماً در منطقه وقوع تاريخ کارشان را بسازند. شايد عدهاي شهرک سينمايي را انتخاب کنند، البته اين حرف ديگري است. دوم اين که حتماً با مردم منطقه بياميزند چون به هرحال اتفاقي که در آن جا رخ دادهاست، از آن مردم نشأت گرفته و نيرو يافته و سوم اين که به ويژه بازيگران، مخصوصاً بازيگرا ن نقش اول، با منطقه آشنا شوند و با مردم آن ارتباط نزديک داشته باشند، جوري که انگار با آنان زندگي کردهاند. اين مسائل به کار ويژگيهايي ميدهد، از جمله اين که ماجرا در مقابل دوربين صادقانه اتفاق ميافتد. اينها چيزهايي است که نميشود به آساني توضيح داد و ما تنها پيامدهاي آنها را ميبينيم. يک آدم چطور ميتواند نقش رئيس علي را ايفا کند بدون اين که با مردم منطقهاي که رئيس علي آن جا زندگي ميکرد آشنايي داشته باشد؟ من محمود جوهري را، با يک مهتر از خود منطقه و يک ملازم با تفنگ و قطار فشنگ و اسب، واداشتم که با هم زندگي کنند. اينها با هم جور شدند و محمود جوهري خيلي چيزها از آنها گرفت.
- چرا محمود جوهري و شهروز رامتين تمرين نکردند که به جاي خودشان دوبله کنند؟ شما از دوبلور هم استفاده کرده بوديد.
به خاطر نداشتن امکانات! ما نتوانستيم سرصحنه صداگذاري کنيم، قرار شد دوبله کنيم. دو ماه به عيد نوروز مانده بود و من هم در حال مونتاژ بودم.
- چرا فيلم را رنگي نساختيد؟
آن موقع همه فرياد ميزدند که رنگي بگيريد اما من ميگفتم وقتي تلويزيون سياه و سفيد است، براي چه رنگي بگيريم؟ اتفاقاً چقدر خوب شد که سياه و سفيد گرفتيم، براي اين که اگر رنگي بود تا اين حد نميتوانست حال و هواي گذشته را القا کند. به هر حال تصميم گرفتيم شبانه روز کار کنيم و فيلم را آماده کنيم.
- دوباره برگرديم سراغ فيلم نامه. آيا براي تحقيق و نوشتن همکار هم داشتيد؟
همکار که داشتم، اما منابع محدود بود. کتابهايي که من براي نوشتن دليران تنگستان از آنها استفاده کردم اينها بودند؛ دو سفرنامه از جنوب ايران، به سوي شرق، زير آفتاب سوزان، کتاب آدميت، آثار واسموس، پليس جنوب، و يک سري کتاب هم از برادرم که در آکسفورد درس ميخواند، گرفتم. برادرم دانشجوي رشته اقتصاد بود. از او خواستم که اگر وزارت خارجه اسناد گذشته را منتشر کرده يا کتابي در اين باره چاپ شده است، براي من بفرستد. او کمک زيادي به من کرد.
- چرا گويش اصلي انتخاب شد؟
آقاي بياباني اصرار داشت که گویش منطقهاي باشد، ولي منوچهر آتشي گفت که بايد گويش تهراني را هم به کار بگيريم تا همه بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. اين فيلم با صداي اصل سرصحنه و دوبله باند بود. در آن جا مونتاز کردم و گفتم که دوست دارم اين فيلم پخش بشود، ولي گويا صلاح نديدند و پخش نکردند.
- چرا برخلاف نام کتاب آدميت که دليران تنگستاني بود، شما «دليران تنگستان» را براي سريال انتخاب کرديد؟
براي اين که من کل منطقه را ميخواستم به تصوير بکشم.
- آيا واسموس آلماني هم جزو دليران تنگستان بود؟
نه، اين طور نبود. من به خوبي نشان دادم که او مأموريتي داشت ولي موقعي به تنگستانيها و دشتستانيها ميرسد که دست خالي است. انگليسيها تمام چيزهايي را که با خود داشت از او گرفتند و در واقع واسموس به تنگستانيها پناهنده شد من سندي ديدم که نشان ميدهد ده هزار تومان به غضنفرالسلطنه بدهکار است و خيلي هم تلاش ميکند تا از دولت آلمان اين پول را دريافت کند و بدهي خود را بپردازد...
برگرفتهشده از: ماهنامه شاهد ياران، شماره 52
ارسال نظر برای این محصول
پیشنهاد این محصول به دوستان
.:: ارسال پیشنهاد این محصول برای دوستان شما ::.
نام یا عنوان شما : | |
آدرس ایمیل شما : | |
ایمیل دوست شما : | |
متن پیام (متن ساده) : حداکثر 2000 حرف |
|
محصولات مشابه
محصول قبلی : سریال دختر مهاراجه دوبله کامل با کیفیت عالی
محصول بعدی : سریال محله بهداشت کامل با کیفیت بسیار خوب
محصول بعدی : سریال محله بهداشت کامل با کیفیت بسیار خوب
تعداد بازديد : 5634 بار
جستجوی مرتبط :
خرید سریال, خرید کارتون قدیمی, فروشگاه کارتون, خرید کارتون های قدیمی, خرید سریال ایرانی, خرید سریال دلیران تنگستان, فروش سریال دلیران تنگستان, خرید اینترنتی سریال دلیران تنگستان, فروش اینترنتی سریال دلیران تنگستان, خرید پستی سریال دلیران تنگستان, فروش پستی سریال دلیران تنگستان, خرید دلیران تنگستان, فروش دلیران تنگستان, خرید اینترنتی دلیران تنگستان, فروش اینترنتی دلیران تنگستان, خرید پستی دلیران تنگستان, فروش پستی دلیران تنگستان, دلیران تنگستان, دانلود دلیران تنگستان, عکس های بازیگران ایرانی دلیران تنگستان بازیگران سریال دلیران تنگستان, خرید آنلاین سریال دلیران تنگستان, خرید سریال تلویزیونی دلیران تنگستان, خرید مجموعه کامل دلیران تنگستان, دانلود سریال دلیران تنگستان, سریال ایرانی دلیران تنگستان, خرید سریال ایرانی دلیران تنگستان, فروش سریال ایرانی دلیران تنگستان, خرید جدیدترین سریال های ایرانی, فروش جدیدترین سریال های ایرانی, خرید اینترنتی جدیدترین سریال های ایرانی, فروش اینترنتی جدیدترین سریال های ایرانی, خرید پستی جدیدترین سریال های ایرانی, فروش پستی جدیدترین سریال های ایرانی, خرید سریال های ایرانی, فروش سریال های ایرانی, خرید اینترنتی سریال های ایرانی, فروش اینترنتی سریال های ایرانی, خرید پستی سریال های ایرانی, فروش پستی سریال های ایرانی, فروش سریال ایرانی, خرید اینترنتی سریال ایرانی, فروش اینترنتی سریال ایرانی, خرید پستی سریال ایرانی, فروش پستی سریال ایرانی, فروش سریال, خرید اینترنتی سریال, فروش اینترنتی سریال, خرید پستی سریال, فروش پستی سریال, دانلود سریال های ایرانی, دانلود سریال, دانلود سریال ایرانی, مجموعه سریال, سریال, دانلود, داونلود, فروش, خرید, ایرانی, سریال های پخش شده از تلویزیون
.:: نظرات کاربران در مورد این محصول ::.
نظر خود را در مورد این محصول بنویسید :
نام شما | |
ایمیل شما | |
متن پیام | حداکثر 3000 حرف و درج کدهای html مجاز نیست! |
فروشگاه ایرانی من
سریال دلیران تنگستان کامل با کیفیت عالی :
به که از مي را اين در آن هم بود با من سریال تنگستان ها فيلم براي خرید او ایرانی دلیران.
فروشگاه ایرانی من تابع قوانين جمهوري اسلامي ايران ميباشد و محصولات آن بر همين معيار عرضه شده است .