پست پیشتاز: بین 2 تا 4 روز کاری
پست سفارشی: بین 4 تا نهایتاً 7 روز کاری
پشتیبانی از طریق یاهو: parsmeshop[at]yahoo[dot]com
پشتیبانی از طریق تماس تلفنی: 09188854724 صالح
........................
کلیه دیسک ها تست شده و سفارشات دارای گارانتی بی قید و شرط بوده و طی ضوابط خاص خود می باشد که توضیحات کامل آن در قسمت پشتیبانی + گارانتی آمده استلطفا پس از خرید محصول به خانواده یا همکاران خود اطلاع داده یا سپرده که در صورت نبودن شما حتما بسته را تحویل بگیرند تا برگشت نخورد.
توجه: حتما برای سفارش محصول ، شماره تلفن همراه خود را نیز ثبت کنید
به خرید های پستی بالای 450/000 تومان (قیمت خود محصولات) 2 % تخفیف تعلق میگیرد
محصولات با کیفیت و ارزان را از ما بخواهید. ارسال سریع با تخفیف ویژه
در صورتی که برای ثبت سفارش از طریق سیستم سایت مشکل دارید میتوانید با شماره پشتیبانی تماس گرفته و سفارش خود را بصورت تلفنی ثبت نمایید
خرید بزرگترین و کاملتربن آرشیو کارتون های قدیمی
خرید کارتون دوبله
خرید کارتون قدیمی دوبله
در 4 دی وی دی کامل با کیفیت عالی
قابل پخش در کامپیوتر و کلیه دستگاههای پلیر خانگی
سریال الیور توئیست دوبله فارسی
تعداد : 4 دي وي دي
دوبله فارسی
درجه کيفيت : عالی
تعداد قسمت : 12 قسمت
پخش شده از : شبکه چهار سيما
سریال الیورتوئیست Oliwer Twist به طور کامل و دوبله فارسی
کارگردان : Roman Polanski
تاریخ عرضه : 30 September 2005
ژانر : درام
بازیگران :
Barney Clark
در نقش
Oliver Twist
Jeremy Swift
در نقش
Mr. Bumble
Ian McNeice
در نقش
Mr. Limbkins
Richard Durden
در نقش
Unkind Board Member
Timothy Bateson
در نقش
Parson / Man with a Punch
Andy de la Tour
در نقش
Workhouse Master
Filip Hess
در نقش
Workhouse Boy
Andreas Papadopoulos
در نقش
Workhouse Boy
Laurie Athey
در نقش
Workhouse Boy
Joseph Tremain
در نقش
Hungry Boy
فیلمنامه : Charles Dickens ، Ronald Harwood
اولیور تویست در زایشگاه یک محله فقیر نشین لندن به دنیا آمد . چند ساعت پس از تولد ، مادرش را از دست داد . چون هیچ نشانی از پدر و بستگانش نداشتند ، مجبور شدند او را به یک پرورشگاه بسپارند . خانم «مان» سرپرست پرورشگاه زن سنگدل و تند خویی بود . با کوچک ترین اشتباه ، بچه ها را به سختی تنبیه می کرد و در سیاهچال می انداخت . «اولیور» دوران کودکی اش را زیر دست این زن سنگدل سپری کرد . وقتی 9 سال شد ، او را به همراه چند کودک بی خانمان دیگر به یتیم خانه بزرگ شهر سپردند . مدیر یتیم خانه مرد تنومند و خشنی به نام آقای «بامبل» بود . بچه های نحیف و رنجور را به کارهای سخت و طاقت فرسا وا می داشت و در مقابل آن همه کار ، جیره غذایی کمی به آن ها می داد .
بچه های نوانخانه همیشه گرسنه بودند . اگر کسی از گرسنگی شکایت می کرد ، شلاق وحشتناک آقای «بامبل» پوست تنش را سیاه و کبود می کرد . سه ماه از ورود «اولیور» به یتیم خانه گذشته بود که بچه ها تصمیم گرفتند جیره غذایی بیش تری از آقای «بامبل» درخواست کنند . اما هیچکس جرأت این کار را نداشت . « اولیور» که از شدت گرسنگی روز به روز نحیف تر می شد ، روزی که از شدت گرسنگی روز به روز نحیف تر می شد ، روزی از روزها دل به دریا زد و پس از سر کشیدن سوپ ، کاسه خالی را به طرف آشپز دراز کرد و گفت :
من هنوز گرسنه ام ، خواهش می کنم باز هم کمی سوپ بدهید .
آشپز که تا آن موقع هرگز با چنین صحنه ای رو به رو نشده بود ، با دهان باز و حیرت زده به « اولیور» خیره شد و فریاد زد :
تو … چی گفتی ؟
بچه ها با چشم های گود نشسته و وحشت زده نگاه می کردند . آشپز دوان دوان رفت و آقای «بامبل» را خبر کرد .« اولیور» قانون نوانخانه را شکسته بود . آقای «بامبل» با چشم های دریده و شلاق در دست رسید . به بچه ها و « اولیور» نگاه کرد . کاسه خالی را با لگد به طرفی پرتاب کرد و با شلاق به جان « اولیور» افتاد . شلاق چرمی زوزه کشان بر پوست بدن « اولیور» فرود می آمد و با هر ضربه خط کبود و خونینی بر تن نحیف او می کشید . آقای «بامبل» با صورت گوشتالو و عرق کرده بالای سر « اولیور» ایستاده بود . اطمینان داشت که دیگر هیچ بچه ای فکر غذای بیشتر را به سرش راه نخواهد داد . « اولیور» با بدن خونبن و مجروح روی زمین خزید . کاسه خالی را برداشت و در حالی که به زحمت روی پاهایش ایستاده بود کاسه را به طرف آقای«بامبل» دراز کرد و گفت :
من هنوز گرسنه ام … باز هم سوپ می خواهم !
این دیگر غیر قابل تحمل بود . آقای «بامبل» با خشم و ناباوری به این پسر بچه لجوج زل زد . خطر را خیلی نزدیک می دید . لجاجت « اولیور» می توانست روح شورش و اعتراض را در بچه های نوانخانه بیدار کند . پس باید هر چه زود تر شر این پسرک لجوج را از سر خود کم می کردند . آقای «بامبل»دستور داد « اولیور» را توی سیاهچال زندانی کردند . جیره غذای او نصف شد . همه می دانستند که با این غذای کم « اولیور» چند روز بیش تر زنده نخواهد ماند . پس هر یک از بچه ها تکه نانی از سهم روزانه خود را کنار گذاشته تا به « اولیور» برسانند . دو نفر از بچه های بزرگ تر ، نیمه شب خود را به سیاهچال رساندند . با گشودن دریچه روی سقف سیاهچال « اولیور» را بالا کشیدند . « اولیور» پس از خوردن چند لقمه نان ، جانی تازه گرفت و گفت قصد فرار دارد . آن دو دوست را در آغوش گرفت و از کمکشان تشکر کرد و بعد در سیاهی شب به طرف دیوار بلند نوانخانه خزید و با زحمت بسیار از آن بالا رفت و در اعماق تاریکی ناپدید شد …
« اولیور» فکر می کرد لندن آن قدر بزرگ است که آقای « بامبل » هرگز او را پیدا نخواهد کرد …
نام یا عنوان شما : | |
آدرس ایمیل شما : | |
ایمیل دوست شما : | |
متن پیام (متن ساده) : حداکثر 2000 حرف |
|
محصولات مشابه
محصول بعدی : سریال ایرانی شهر کودکان با کیفیت عالی
جستجوی مرتبط :
نام شما | |
ایمیل شما | |
متن پیام | حداکثر 3000 حرف و درج کدهای html مجاز نیست! |
سریال الیور توئیست دوبله کامل با کیفیت عالی :
سریال الیور توئیست تویست خرید فروش دوبله فارسی خارجی به را در اولیور از می با های کرد اینترنتی آنلاین درب.
فروشگاه ایرانی من تابع قوانين جمهوري اسلامي ايران ميباشد و محصولات آن بر همين معيار عرضه شده است .